تمدن مایا و و جلوتر از زمانه زندگیکردنشان (بخش دوم)
دوران کلاسیک تمدن مایا
این مرحله که عصر طلایی مایا محسوب میشود، از ۲۵۰ تا۹۰۰ میلادی بود و در آن مایاها به اوج توانمندی و درخشش خود رسیدند. دولت-شهرهای بزرگ پدید آمد و شهرهایی مانند تیکال ساخته شد. در آن دوران تخمین زده میشود که نزدیک به دو میلیون تن در محدوده مایانشین به سر میبردند که یکصد هزار تن از آنان ساکن شهر تیکال بودند. بیشتر بناهای ساخته شده، بجز خانهها و امکانات شهری نظیر آبراههها، به بناهای عظیم و فاخر مذهبی مربوط میشد. شهرهای باشکوهی مانند کوپان، چیچن ایتزا، تیکال، تئوتیهواکان و پالنکه در منطقه یوکاتان پدید آمد. در این دوره بکارگیری طلا در مناسبتهای مذهبی و نیز جهت آرایش و تزیین رایج بودهاست.
در این دوره سطح زندگی و کیفیت آن در شهرهای مایا به بهترین حالت خود رسیده بود. پیروزیهای نظامیان مایا در نبرد با اقوام همسایه و شهرهای خارج از قلمرو و فراوانی آذوقه و امکانات که ناشی از تدبیر طبقه حاکم بر جامعه بود نوعی رفاه نسبی را برای جامعه مایاها پدیدآورده بود. از سوی دیگر بازرگانی بین سواحل دور و نزدیک و وجود راههای پیادهرو بسیار طولانی میان شهرها زمینه را برای پیشرفت این قوم در دوره کلاسیک فراهم آورده بود. در این دوره بیش از یکصد شهر بزرگ و کوچک پدید آمد که البته گاهی ساختن یک شهر جدید برابر بود با تخلیه یک شهر دیگر اما با این وجود سرعت شهرسازی و مهارت آنها در طراحی سیستمها مورد نیاز برای شهرهای بزرگ از شاخصههای مایاها در میان دیگر اقوام آمریکای باستان است. بهترین و بااهمیتترین شناسههای تمدن مایا در خلال دوره کلاسیک چهار اصل آن بود که عبارت بودند از مذهب، هنر، معماری و جامعه آنها.
دوران پساکلاسیک
دوران پساکلاسیک تمدن مایا از ۹۰۰ میلادی تا قرن شانزدهم که زمان ورود مهاجمان اسپانیایی بود را دربرمیگیرد. مایاها در یکی از سربهمهرترین رویدادهای تاریخی به طرز مرموز و ناشناختهای ناگهان تمام سرزمینهای متمدن و آباد خود را ترک کرده و به کوهستانها پناه بردند. دلیل این کوچ ناگهانی مشخص نیست که چگونه شد که شهرهای باشکوه و عظمت مایاها ناگهان خالی از سکنه شد. فرضیههای گوناگونی نظیر شیوع بیماری واگیر یا حملات مهاجمان بدوی و نیز باورهای مذهبی مطرح شدهاست اما هیچیک تاکنون مورد تأیید واقع نشدهاست. مایاها که از سده نهم میلادی رو به افول گذارده بودند یک به یک شهرهای خود را ترک میکردند و به گوشههایی از جنگلها پناه میبردند. اگرچه فقدان آثار ادبی و از میان رفتن متون مایایی باعث دشواری علتیابی این پدیده شده اما با توجه به محتوای کتاب سنتی و متاخر چیلام بالام میتوان به هراس و یاسی که در جامعه مایا بر حسب یک پیشگویی پدید آمده بود، اشاره کرد. این هول و هراس در یک قطعه قدیمی و سنتی که در این کتاب آمده نمود پیدا میکند:
در آن روز، گرد و غبار مالک زمین خواهد شد
در آن روز، داغی بر چهره زمین دیده خواهد شد
در آن روز، ابری به هوا برخواهد خواست
در آن روز، مردی نیرومند زمین را تصاحب خواهد کرد
در آن روز، همه چیز از هم فرومیپاشد
در آن روز، برگ لطیف میپژمرد
در آن روز، چشمان درحال مرگ فروبسته خواهد شد
درپی کوچ ناگهانی مایاها، اقوام جدیدی آمدند و سرزمینهای مایاها را تسخیر کردند. شهر بزرگ چیچن ایتزا به دست قوم تولتک که از اقوام نیمهوحشی ساکن ارتفاعات مکزیک بود افتاد. اقوام دیگری نیز فتح سرزمینهای دیگر مایایی را آغاز کردند و تقریباً تمام ماحصل تمدن مایایی از دست رفت. این روند تا قرن سیزدهم ادامه داشت و در نهایت در قرن سیزدهم مایاها موفق شدند دوباره حاکمیت شهرهای خود را به دست بگیرند. اما با این تفاوت که به جای یک حکومت آن زمان شانزده حکومت کوچک در سرزمینهای مایا حکومت میکردند. فرهنگ مایایی هم به نسبت دوره گذشته بسیار ضعیف تر و کمتوانتر شده بود و تقریباً زیر سایهٔ تمدن آزتک قرار گرفت و در نهایت به دست اسپانیاییهای مهاجم، تمدن مایا برچیده شد.